به گزارش بانک برتر به نقل از پیام فوری رضا صدیق مدیریت دولتی در مقطع کارشناسی ارشد خوانده است. فرمانده بسیج بانک صادرات و البته قائم مقام همین بانک است. صدیق همانطور که نام اش بر می آید مرد درستکار و محترمی است. از خانواده فرهنگی و از بزرگان شهر ایلام است که هشت سال تجربه پشت جبهه دارد.نوجوانی و جوانی اش در جدال با گروه های چپ گرا و ضد انقلاب و در میان توپ ، تانک ، مسلسل و بمباران های هواپیماهای رژیم بعثی سپری شد.عصر یک روز وقتی به خانه برگشت گودالی دید که چند یرگ کاغذ از کتابخانه پدرش بر خرابه آن خانه باقی مانده بود. منزل پدری رضا صدیق بر اثر بمباران ویران شده بود. او در مواجه با دشمن داخلی مشی مبارزه فرهنگی را پیش گرفت. می گوید که ما ایلامی هستیم بسان مردمان همه شهرهای مرزی ، شهر را خالی نکردیم چون پشت جبهه بسیار مهم است. قائم مقام بانک صادرات می تواند پشت اتاق شیشه اش بنشیند و بی توجه به همه آنهایی باشد که برای کشور جان دادند اما هنوز با عشق وافر دغدغه مادران شهید را دارد به زادگاه اش می اندیشد.پند و اندرز پدراش عمل کرده هر روز یک سوره و یا آیه ای از قران می خواند.
این مرد پا به سن گذاشته که پر از تجربه و رنج و صد البته ادب و احترام است برای ما از جنگ و از پشت جنگ حرف زد. از شهید حاج قاسم سلیمانی حرف زد و از روزهای پر آشوب و سخت سخن ها گفت که ما فقط به اندازه بضاعت مان نوشتیم تا ثبت تاریخ شود.
هشت سال در پشت جبهه جنگیدم
جنگ از غرب کشور شروع شد.من در تمام مدت در ایلام و در کوران جنگ بودم. در آن روزها یک هفته تا ده روز حمله هوایی انجام می شد و برای مدتی دوباره اوضاع آرام می شد طوری که صدای توپ ، تیر و تفنگ نمی آمد.
یادم می آید اوقات بیکاری رزمنده ها در پشت جبهه و در شهر ایلام بودند.در آن زمان من کارهای فرهنگی انجام می دادم. به کمک دوستانم کتاب های مورد علاقه بچه های جبهه و جنگ را از طرف امور تربیتی آموزش و پرورش پخش می کردیم.همچنین در فاصله کمی از خط مقدم جنگ نمایشگاه کتاب بر پا می کردیم.
در آن زمان من علاوه بر آموزش و پرورش با سپاه پاسداران و جهاد سازندگی هم همکاری می کردم.مثلا در زمان برداشت محصول بچه های پر شور و جهادی را جمع می کردم و به کمک روستایی ها بویژه آنهایی که پول نداشتند می رفتیم و برای جمع آوری محصولات تشان از جمله گندم به جان و دل کمک می کردیم.
در آن زمان برای پیرمردها و پیرزن های بی بضاعت که خانه و کاشانه نداشتند و فقیر بودند آستین بالا می زدیم و خانه می ساختیم.
نگذاشتیم ایلام را کردستان کنند
فرمانده بسیج بانک صادرات در ادامه می گوید که البته در کنار این کارها از فعالیت ضد انقلاب ها غافل نبودیم. گروه های چپ و ضد انقلاب بویژه در ایلام فعالیت های را می کردند تا مردم را از انقلاب دلسرد کنند و بدتر از آن ایلام را تبدیل به پایگاهی برای ضد انقلاب کنند.
در آن زمان برخی گروها در کردستان ساز جدایی می زدند که خوشبختانه با درایت سپاه ، بسیج و نهادهای انقلابی این توطئه ها خیلی زود خثی شد.
البته آنها بدشان نمی آمد که دامنه فعالیت خود را به ایلام بکشند اما ما با کارهای فرهنگی نگذاشتیم کار به آنجاها بکشد.آن روزها از شبکه های مجازی خبری نبود ، ماهواره و اینترنت نبود ما حتی ویدئو و پروژکتور هم نداشتیم تمام امکانات ما روزنامه دیواری بود.ما با کمک بچه های دانشگاه ها روزنامه دیواری درست می کردیم که با طناب در محله های مختلف شهر بویژه در حیاط مساجد آویزان می کردیم محتوای روزنامه دیواری ما به این شکل بود که ما یک جمله از لنین و مارکس می نوشتیم و در نقد آن یک آیه از قران و یا سخنی از حضرت امام می نوشتیم.
البته این را هم بگویم که خدابیامرز آیت الله حیدری ایلامی شاگرد امام در نجف و نماینده حضرت امام در ایلام و عضو مجلس خبرنگان بود که نفوذ زیادی در منطقه داشت و زحمات زیادی برای ایلام و انقلاب متحمل شدند تمام فعالیت های ما با مدیریت و حمایت آن خدابیامرز بود. یادم می آید که ایشان به من می گفتند شما که شاگرد اول مدرسه هستید این کارها را انجام بدهید خیلی بهتر است و اثرگذاری بیشتری دارد.
۱۲۸ باب مدرسه ایلام را به کتاب مجهز کردیم
رضا صدیق با یاد آوری روزهای سختی گفت که مدارس از روزنامه نبرد دانش آموز پر بود.مشکلات یکی دو تا نبود کتابخانه های ما خالی از قران و کتاب های مذهبی بود در برابر کتابخانه ها پر از کتاب های گروه های چپی بود ما در آن زمان با کمک دفتر تبلیغات اسلامی به قم و تهران رفتیم و به تعداد ۱۲۸ باب مدرسه استان ایلام کتاب های مورد نیاز خریدیم و کتابخانه های مدارس ایلام را با کتاب های دینی و علمی پر کردیم. ما حتی کتاب های تست کنکور هم برای بچه ها خریدیم.
پشت جبهه مهم بود
این مرد با غیرت ایلامی با گله از کم توجهی به مقاومت مردم در پشت جبهه ها بویژه در مناطق مرزی می گوید که این روزها تمام شبکه های مجازی و غیر مجازی از جنگ می نویسند و برنامه تولید می کنند اما یک چیز فراموش شده است و آن پشت جبهه است.اگر روستاها و شهرهای پشت جبهه پایداری نمی کردند شرایط جور دیگری رقم می خورد.
در استان ایلام ، شهر مهران تخلیه شد.در خوزستان خرمشهر به تصرف دشمن درآمد و در کرمانشاه قصر شیرین همین وضعیت را داشت. اگر مثلا ایلام هم تخلیه می شد فاجعه ای به بار می آمد.صدام بر روی رویایی ننگین رسیدن به تهران مانور می داد اما مردم دلیرانه مقاومت کردند.
پشت جبهه بسیار مهم بود. هم از آن جهت که ما در مرز مقاومت می کردیم و نمی گذاشتیم جنگ به داخل خاک میهن عزیزمان کشیده شود و هم از آن جهت که سربازها که در خط مقدم خسته می شدند برای استراحت و تجدید قوا به پشت جبهه ها می آمدند.
خانه ما در بمباران ویران شد
مردم شهرهای مرزی به قیمت بمباران های پی در پی و از دست دادن جان و مال عزیزانشان مقاومت کردند اما شهرها را خالی نکردند برخی از آن صحنه های که من دیدم هنوز پس از گذشت ۴۰ سال در برابر چشمان من است.یادم می آید که بعثی ها در آن زمان از طریق شبکه تلویزیونی برای شکستن روحیه مردم ایلام به مردم می گفتند شهر ایلام را تخلیه کنید این جمله گوینده تلویزیون بعثی ها « هشدار دهنده معذور است » هنوز در ذهن من است. مردم ایلام اما توجهی به این هشدارها نمی دادند و دشمن هم همیشه شهر را بمباران می کرد. جالب است بدانید که یک روز که بر حسب اتفاق همه اعضای خانواده بیرون بودیم یک موشک درست به وسط خانه ما برخورد کرد و همه چیز را پودر کرد.ما وقتی شب برگشتیم از خانه یک گودال بزرگ دیدیم.همه چیز نابود شده بود.
یک چیز را باید اینجا بگویم و آن اینکه جغرافیای ایلام طوری است که شهر در میان کوه ها است همه مردم شهر با برپا کردن چادر به دامنه کوه ها و روستاهای اطراف می رفتیم اما با سرسختی هر چه تمام تر از شهر ایلام دفاع کردیم و شهر را ترک نکردیم.
برای من سخن گفتن از حاج قاسم سخت است
وقتی از شهید بزرگوار از حاج قاسم سلیمانی می پرسم مکثی می کند و می گوید که برای من سخن گفتن از حاج قاسم سخت است. چون حاج قاسم متعلق به سپاه ، بسیج و ارتش نبود.برای مردم کرمان و کرمانی ها نبود ، به ایران و ایرانی ها هم تعلق نداشت بلکه این شهید بزرگوار متعلق به کل جهان و جبهه مقاومت است. ایشان در یک کلام یک شخصیت محبوب جهانی است. به همین دلیل آمریکایی ها ترورش کردند.شما وقتی ویدئوهای حاج قاسم را در خارج از ایران می بینید متوجه می شوید که عراقی ها ، سوری ها ، یمنی ها و… او را به عنوان فرمانده جهان اسلام می پرستند. خدمات این شهید بزرگوار فقط برای ایران نبود بلکه متعلق به همه جهان بود چون ایشان در برابر آمریکا و داعش ایستاد.
فریب شعارهای تبلیغاتی غربی ها را نخوریم
صدیق در ادامه گفت که بالاخره ما مملکتی داریم که ثروت خدادادی فراوانی دارد و طمع خارجی ها به این ثروت، بیش از حد است. آنها به نفت، معدن، دریا و خاکمان طمع دارند و چون منابع کره زمین محدود است استکبار می خواهد از این منابع محدود به نفع خودش استفاده کند؛ بنابراین به ما فشار می آورد و ما را اذیت می کند ما برای اینکه بتوانیم زندگی کنیم تنها راهش این است روی پای خود بایستیم، مقاومت کنیم و فریب شعارهای تبلیغاتی غربی ها را نخوریم. قطعا هر کشوری نمی تواند در همه ی جنبه ها مستقل باشد ولی ما در بخش هایی که می توانیم روی پای خود می ایستیم و نگران اینکه فردا تحریم ها بیشتر شوند ، نیستیم.
در حد توان بسیج بانک صادرات به مردم کمک کردیم
فرمانده بسیج بانک صادرات در پایان با بیان اینکه عشق ما خانواده های معظم شهدا و جانبازان است می گوید که بسیجی های بانک صادرات همانند همه مردم ایران همیشه به مادران ، پدران و فرزندان خانواده شهیدان عشق می ورزد و کمک حال خانواده های شهیدان گرانقدر است.من به کمک دوستانم در بانک صادارات هر آنچه در توان داریم برای مادران و پدران شهدا انجام می دهیم.
البته ما به عنوان بسیج بانک صادرات نمی توانیم همه مشکلات مردم را حل کنیم اما در حد توان بانک صادرات کارهایی را انجام دادیم در سیل لرستان ، خوزستان و گلستان خدمات زیادی انجام دادیم.بسیج بانک صادرات با کمک و پشتیبانی مدیریت محترم بانک ، انجمن اسلامی و کارکنان در زلزله سرپل ذهاب برای نیازمندان ده ها واحد مسکونی ، آموزشی و فرهنگی ساخت و خوابگاه دانش آموزی و حوزه علمیه را از نو درست کرد.
